الینا فرشته آسمونی

اردیبهشت90 به اتفاق دایی سعید و باباجون و مادرجون رفتیم علی آباد تا مامان کنکور ارشد بده ،عزیز دلم تو شش ماهی که مرخصی زایمان بودم از فرصت استفاده کردم و با همراهی شما دختر گلم نصف و نیمه برای کنکور آماده شدم البته رشته خودم شرکت نکردم و ترجیح دادم با توجه به شرایط کاری و علاقه خودم مدیریت دولتی شرکت کنم، همینجا از خونواده م که زحمت نگهداری شما رو کشیدن تا من و بابا با همدیگه درس بخونیم تشکر میکنم انشاءاله همیشه پایدار باشن الینا و دایی سعید (مسیر کبودوال) ...

بابارو نخوری بعدش!!! و... به عروسک رو لباستم رحم نمی کنی گامبالووووووو     ...

از آنجائیکه مادر شما بسیار بسیار نازک دل تشریف دارن مسئولیت خطیر چیدن های ناخن های پرنسس خانم بر دوش آقای پدر افتاده است! ضمن تشکر از ایشان گزارش تصویری به پیوست میباشد ظواهر امر بیانگر رضایت پرنسس از نحوه انجام وظیفه آقای پدر میباشد اووووه  نه گویا هرازگاهی نگاهی غضب آلود نیز انداخته اید پرنسس!! و در انتها ابراز رضایت و انتقال آن به مادر!!! ...

بجای ژست گرفتن و شکلک درآوردن تمرین کن تنبل جونی! حالا شما همون چهاردست وپا رو برو.......راه رفتن پیش کش!!!!!! خسته نباشی گل من ...

عاشق این دلقک پستونک بودی و ساعتها بهش نیگا میکردی و بهش میخندیدی و این موضوع برای همه خونواده واقعاً جالب بود! عکس دلقکو واست میذارم شاید لااقل وقتی بزرگ شدی رمز این ارتباط بسیار عمیقتونو به ما هم بگید!!!!!! این عکسارو تو مسیر بجنورد-مشهد ازت گرفتم بیشتر مسیر با دلقکت دردودل میکردی! ...

یک ماهگی دو ماهگی سه ماهگی چهار ماهگی هفت ماهگی هشت ماهگی نه ماهگی گردش حومه شهر(محیا-رضا-مرتضی-بابایی و الینا شیطون)   ...

عکس یک ماهگیت کنار ماهان پسر طیبه جون (دختردایی مامان )که مامان  با اختلاف 8ماه بزرگتر از طیبه جونه ،از بچگی با هم بزرگ شدن همبازی بودن ،درس خوندن و حتی دانشگاه هم به فاصله یکسال از هم یک رشته و یک دانشگاه قبول شدن (تفاهمو داشته باش!) این که چیزی نیست حتی با هم باردار شدیم و شما دقیقاً یک هفته بعد از ماهان دقیقاً تو همون روز و ساعت بدنیا اومدی جالب اینکه همه این مسائل کاملاً اتفاقی و بدون برنامه ریزی قبلی بود (جالب بود نه؟؟!!!!!) به نظرت اینجوری که شما روتو از ماهان برگردوندی قادر به تفاهم مادرگونه تان خواهید بود     ...

قربون دخمل مهربونم بشم که حتی آثار آب دهنت رو بالش هم قلبی شکله ...

ا میدوارم با این پاهای کوچولوی قشنگت قدمهای بزرگی تو زندگیت برداری دختر قشنگ من ...

فرشته کوچولو تو شکم مامانش و 1 2 3 بووووووووووووم تولد تولد تولدت مبارک فرشته کوچولوی ناز بالاخره با کلی ناز و عشوه ساعت 4بعدازظهر دوشنبه 4مردادماه1389 افتخار دادین تشریف آوردین به دنیای ما فرشته خانووووووم اینم دسته گل بابا واسه دخمل طلاش مشخصات هنگام تولد: قد56سانتی متر/وزن3800کیلوگرم هرچند به دنیا آوردنت واقعاً سخت بود اما به محض دیدنت و در آغوش کشیدنت و بوئیدنت همه دردهارو فراموش کردم و اولین بار که از شیره جانم مکیدی زیباترین و عمیق ترین عشق دنیا رو با تمام وجود احساس کردم عزیز دل مامان برای تو بهترینها رو آرزو میکنم امیدوارم همیشه سالم و شاد باشی و به موفقیت های ب...